دانشمند سلطان خدا در زمین است، پس هرکه با وی در افتد بر افتد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

خدایا میشنوی ؟

ارسال‌کننده : shahab saghari در : 94/3/31 6:16 صبح



چارلز اسپنسر چاپلین، کمدین افسانه ای سینما،شانزدهم آوریل 1889 در لندن و در خانواده ای تئاتری به دنیا آمد. اوبازیگری، کارگردانی، تهیه کنندگی، فیلمنامه نویسی وحتی آهنگسازی فیلم هایش را شخصاً انجام می داد. زندگی حرفهای او از کودکی در صحنه تئاترهای لندن تا زمان مرگش بیش از 70سال ادامه داشت. دوران کودکی او در فقر و تنهایی سپری شدچون که در دو سالگی پدر و مادرش از هم جدا شدند وپدرش که به سختی او را به یاد می آورد، چند سال بعد مرد.مادرش که بازیگری پر کار بود، مبتلا به نوعی بیماری حنجرهشد و چاره ای نداشت جز این که کار تئاتر را رها کند.
اما قبل از آن پسر 5 ساله اش چارلی شانس بازی در نمایش راکنار او داشت که با خواندن آهنگ معروفی مورد تشویق زیادی قرارگرفت. مادر او خیاطی را در پیش گرفت تا مخارجزندگی چارلی و پسر دیگرش سیدنی را تأمین کند. درسال 1900 چارلی در یازده سالگی همراه برادرش در نمایشپانتومیمی به نام « سیندرلا» بازی کرد و از آن موقع تصمیمگرفته بود که بازیگری را حرفه ای دنبال کند.
سیدنی چاپلین چند سال بعد برای پیوستن به نیرویدریایی آنها را ترک کرد. چارلی با مادرش که دچار بیماریروحی شدیدی شده بود، در منطقه فقیرنشین لندن به وسیله درآمد اندکبرادرش زندگی می کرد و برای مراقبت از مادرش درس را رها کرد،چون نمی خواست کسی به بیماری روانی او پی ببرد. ولی وقتیاطرافیان متوجه وضعیت وخیم او شدند، او را در بیمارستان بستری کردندکه تا 30 سال دیگر با همان شرایط به زندگی ادامهداد. 
چاپلین در 17 سالگی به عنوان دلقک به گروه طنزفرد کارنو( Fred Karno) پیوست و ستاره نمایش های آن شد. او وگروه کارنو برای اولین تور آمریکا در سال 1910 پا به آنکشور گذاشتند و در شهرهای مختلف نمایش اجرا کردند.
در این گروه، استنلی جفرسون( Stanly Jefferson) که بعدها با ناماستن لورل معروف شد، با چاپلین همبازی بود. استن لورل بهانگلستان برگشت اما چاپلین که شیفته آمریکا،پیشرفت سریع و محیط شادش شده بود، در آن کشور ماند. سه سال بعدکارگردان جوانی به اسم مک سنات( Mack Sennat) بازیچاپلین را دید و به او پیشنهاد کرد با استودیویفیلمسازی اش( کی استون) همکاری کند. چاپلین برخلاف میلیباطنی و ابتدا بیشتر به خاطر حقوقش قبول کرد و به این ترتیب واردهالیوود شد. مسیر حرفه ای او از 1914 تا 1917 در استودیوهای مختلف کیاستون شروع شد، جایی که خیلی زود هنر و صنعت فیلمسازی را فراگرفت. 
چارلی چاپلین در اولین فیلم هایش که توجه چندانیرا جلب نکرد مثل همه بازیگرها ظاهری معمولی داشت، تا این که خیلیاتفاقی ترکیبی از شلوارهای گشاد و کفش های بزرگ، کتتنگ و کلاه لبه دار را امتحان کرد که به نظرش عالی رسید و تبدیلبه همان شخصیت دوست داشتنی شد که همه می شناسند و با آن به اوج شهرترسید.
اولین سال فعالیتش برای سنات فیلم های کوتاه زیادی ساخت که بسیار موفقبودند. تصویری که امروز از چاپلین از یادها مانده، محصولهمین دوره است. در سال 1916 او قراردادی با شرکت فیلمسازی Mutual بستتا دوازده فیلم کوتاه کمدی بسازد و تمام آنها را در طول یک دوره هجدهماهه تهیه کرد. چاپلین بعدها گفت که زمان فعالیتش دراین شرکت شادترین دوره کاری اش بوده و تجربیات زیادی هم کسب کردهاست.
به دنبال آن استودیوی اختصاصی و کمپانی تولید فیلم خودش را درهالیوود سال 1918 راه اندازی کرد و این باعث شد تا حد زیادی کنترلمالی و هنری محصولاتش را شخصاً به عهده بگیرد. با استفاده ازهمین استقلال که به تدریج بیشتر می شد، زیباترین صحنه ها را خلق کردکه خارج از محدوده زمان همیشه تأثیرگذارند و پیامی کهپشت ظاهر سرگرم کننده آنها نهفته است، انگار درهیچ برهه ای از تاریخ کهنه نمی شود.
در سال 1915 او « ولگرد» افسانه ای اش را خلق کرد، اولین کمدیتلخ و شیرین او با پایانی باز که در آن قهرمان خانه به دوش قصه،تنها و ناکام در عشق به شیوه مخصوص خودش قدم می زند. چنین شخصیتیبا ویژگی های ظاهری و خصوصیات اخلاقی ویژه اش به نوعی در فیلمهای بعدی چاپلین هم حضور دارد. آوارگی و دربه دری کهچاپلین هنگام کودکی تجربه کرده بود، مایه اصلی فیلمهای اجتماعی تند و تیز او را تشکیل می داد.
او در سن کم علاوه بر این که زندگی در نوانخانه ها را تجربه کردهبود، بارها مجبور شد کنار خیابان بخوابد و در آشغال ها دنبال غذابگردد. شاید به خاطر همین تجربه های تلخ شخصی است که بازی او دراین قالب تا این حد باورپذیر است.
در سال 1919 چاپلین همراه با همکارانش مثل مری پیکفورد(Mary Pickford)، داگلاس فیربنکز( Douglas Fairbanks) و دیگریفیت( D.Griffith)، اتحادیه هنرمندان را بنیانگذاری کردکه تا اوایل دهه پنجاه رئیس آن بود. این اتحادیه با این هدفتشکیل شد تا از افزایش قدرت سرمایه گذاران در توسعه استودیوهایهالیوود جلوگیری شود.
این حرکت، آزادی چاپلین و فیلمسازان همفکر او را تثبیت میکرد. در آن دوران چاپلین دیگر ستاره بین المللی بود کهفیلم هایش مثل « مهاجر»(1917)، « کودک»(1921) و « روز دستمزد»(1922)موفقیت های تجاری شگرفی کسب کرده بودند.
چاپلین درباره فیلم مهاجر گفت: « هیچ کدام ازدیگر فیلم هایی که ساخته ام، به اندازه این یکی خودم را متأثرنکرده است. » مهاجر کمدی فوق العاده ای است که احتمالاً بیشتر با صحنهای از آن در یادها مانده است که در آن مهاجران به مجسمه آزادی خیره میشوند. از آن موقع تاکنون این صحنه بارها در فیلم های مختلف تقلید شدهاست. یکی از این نمونه ها در فیلم « پدرخوانده 2»( 1972) ساختهفرانسیس فورد کاپولا وجود دارد. هنر چاپلین هیچجا بهتر و واضح تر از این صحنه مشخص نمی شود.
اولین کمدی بلند چاپلین و شاهکار او « کودک» بود؛ فیلمی بهیاد ماندنی که در آن ولگردی، بچه گمشده ای راپیدا می کند و می خواهد او را بزرگ کند. واضح است که فیلمکودک از داغدیدگی خود چاپلین هم سرچشمه میگرفت چون اولین پسر او چند روز بعد از تولد وچند هفته قبل از شروع ساخت این فیلم مرده بود و شاید این موضوعروی تلخی فضای فیلم ناخواسته تأثیر گذاشت.
در این اپیزود، چاپلین ولگردی است که از بچهبی خانمانی، با بازی حیرت انگیز بازیگر چهارساله جکیکوگان (Jakie Coogan) مراقبت می کند. در یکی از بهترین صحنه هایساخته چاپلین و شاید حتی تمام دوران فیلم صامت، چارلیدر تعقیب ماشینی که بچه را به پرورشگاه می برد، باتمام قدرت روی سقف خانه می دود و نمی خواهد از او جدا شود.
پشت طنز سیاه این صحنه از فیلم، احساسی لطیف پنهان است. درآن سال ها کودکان مهاجر و آواره حاصل از جنگ جهانی اول در خاطرههمه مردم بودند. همین طور کسانی که برای عزیزان از دست داده خود درجنگ داغدار شده بودند.
چارلی چاپلین با این که در کار حرفه ای خود روز به روزموفق تر می شد ولی زندگی خانوادگی اش دستخوش ناملایمات بود.دو ازدواج نخست او به جدایی ختم شد. اولین بار با بازیگری به ناممیلدرد هریس (Mildred Harris) و بار دوم با بازیگر دیگر بهنام لیتا گری (Lita Grey) ازدواج کرد. بعد از مدتی باپائولتا گادارد (Paulette Goddard) که در فیلم « عصر جدید»بازی می کند ازدواج کرد که وقتی هر دو به موفقیت و شهرت بیشتری رسیدنداز هم جدا شدند. چهارمین ازدواجش در سال 1943 با اونا اونیل(Oona Oneil) دختر نمایشنامه نویس معروف ایگن اونیل باثبات ترینبود که تا زمان مرگش ادامه پیدا کرد. اونا اونیل بعد ازمدتی هنرپیشگی را رها کرد و شاید همین باعث دوام ازدواجآنها شد چون چاپلین برخلاف ازدواج های گذشته اشاین بار همسرش را رقیب خودش نمی دید.
چارلی چاپلین و اونا اونیل هشت فرزند داشتند. یکی ازآنها جرالدین چاپلین است که حرفه والدینش را در پیشگرفت و مهمترین نقشی که ایفا کرده در فیلم « دکترژیواگو»(1965) ساخته دیوید لین(David Lean) در نقش تانیااست.

منبع:کوچه ما، شماره 11






کلمات کلیدی :